از امروز تصمیم گرفتم شعرامو اینجا بذارم.آخه تا چند سال ژیش گلاب به روتون حس و حال سرودن در من قل می زد. این از اولیش:
خیلی گران سرگرفت
عشقی که اندازه ی دست های ما نبود
و ما بی اجازه به هم عادت کردیم.
حالا من آنقدر "آدم بزرگ" شده ام
که بگویم:
از قلب من برو بیرون.
شهریور83